27 بلاگ

...این کشته‏ ى فتاده به هامون، حسین توست...

27 بلاگ

...این کشته‏ ى فتاده به هامون، حسین توست...

27 بلاگ

روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه!

نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه!

این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار

پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه!

باغبانی ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا

به خزانی ثمرش رفت ، ولی قولش نه!

شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار

دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه!

جان منسوخت بر " آن مرد " که در شط فرات

تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه!

هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین

ای دمش گرم!! سرش رفت، ولی قولش نه!

ایمیل مدیر : Haami@Mailfa.Org

آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۹
    .

۲۹ مطلب با موضوع «- شعر» ثبت شده است

در این عمری که میداﻧﻲ
فقط چندی تو مهماﻧﻲ!
به جان و دل
تو عاشق باش......
رفیقان را.......
مراقب باش......
مراقب باش ﺗﻮ به آﻧﻲ،
دل موری نرنجاﻧﻲ...
که در آخر تو میمانی و
مشتی خاک که از آﻧﻲ...

"مولانا"

۱۵ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۳

شعر امام حسین(ع)
شعری بسیار پرمحتوا و قدیمی..


مهر تو را به عالم امکان نمی دهم
این گنج پر بهاست ، من ارزان نمی دهم

گر انتخاب جنّت و کویت به من دهند
کوی تو را به جنّت و رضوان نمی دهم

نام تو را به نزد اجانب نمی برم
چون اسم اعظم است ، به دیوان نمی دهم

جان می دهم به شوق وصال تو یا حسین
تا بر سرم قدم ننهی ، جان نمی دهم

ای خاک کربلای تو مُهر نماز من
آن مُهر را به مُلک سلیمان نمی دهم

ما را غلامی تو بُوَد تاج افتخار
این تاج را به افسر شاهان نمی دهم

دل جایگاه عشق تو باشد ، نه غیر تو
این خانه ی خداست ، به شیطان نمی دهم

گر جرعه ای ز آب فراتت شود نصیب
آن جرعه را به چشمه ی حَیوان نمی دهم

تا سر نهاده ام چو "مؤیّد" به درگهت
تن زیر بار منت دونان نمی دهم

#استاد_سیدرضا_مؤید

۲۶ دی ۹۵ ، ۰۲:۱۶

چه باشکوه ، میرَوی ، امیر بی قرینه ام

۲۳ مهر ۹۵ ، ۰۱:۵۷


ای مادر غمخوارِ من 

ای دلبر و دلدارِ من

پر و بالِ خسته

دلشکسته 

غرق در آهم

ز غمت عزیزم

گشته دریا 

اشک جان کاهم

رفتی ، جانا

ماندم ، تنهـــا




۲۰ اسفند ۹۴ ، ۰۴:۲۲

پیش خورشید وقمر سایه تو سنگین است

وفقط محضر زینب سر تو پایین است

ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد

بنویسید رقیه چه عمویی دارد....

۳۰ دی ۹۳ ، ۱۰:۰۹

 هر چی که دارم میدم 

 اصغر و اکبر میدم 

 من به ره معشوقم

 سر میدم ، سر میدم 



۲۳ آذر ۹۳ ، ۱۹:۳۲

• - ابر سیلی


 


دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود
                      گوشه ویرانه جای بلبل زهرا نبود
جان بابا خوب شد بر ما یتیمان سر زدی
                  هیچ‌کس در گوشه ویران به یاد ما نبود
دخترم روزیکه من در خیمه بوسیدم تو را
                  ابر سیلی روی خورشید رخت پیدا نبود
جان بابا، هر کجا نام تو را بردم به لب
                      پاسخم جز کعب نی ،جز سیلی اعدا نبود
دخترم وقتی که دشمن زد تو را زینب چه گفت
          عمه آیا در کنارت بود بابا ،یا نبود
جان بابا، هم مرا ،هم عمه ام را می‌زدند
                  ذره‌ای رحم و مروت در دل آنها نبود
دخترم وقتی عدو می‌زد تو را برگو مگر
                      حضرت سجاد زین‌العابدین آنجا نبود
جان بابا بود، اما دستهایش بسته بود
                       کس به جز زنجیر خونین، یار آن مولا نبود
دخترم آن شب که درصحرافتادی ازنفس
                مادرم زهرا (س) مگر با تو در آن صحرانبود
جان بابا من دویدم زجر هم می‌زد مرا
                        آن ستمگر شرمش از پیغمبر و زهرا نبود
دخترم من از فراز نی نگاهم با تو بود
                        تو چرا چشمت به نوک نیزه اعدا نبود
جان بابا ابر سیلی دیده‌ام را بسته بود
                      ورنه از تو لحظه‌ای غافل دلم بابا نبود
دخترم شورها بر شعر میثم داده‌ایم
                          ورنه در آوای او فریاد عاشورا نبود
جان بابا دست آن افتاده را خواهم گرفت
                   ز آن که او جز ذاکر و مرثیه خوان ما نبود



نام شاعر:حاج غلامرضا سازگار (میثم)

 برگرفته از تارنمای "وارث"

۲۶ آبان ۹۲ ، ۱۳:۵۴

تمام پنجره را غرق حسن یوسف کن
دل اهالی این کوچه را تصرف کن

قدم بزن وسط شهر با صدای بلند
به عابران پیاده غزل تعارف کن

و بی‌بهانه تبسم کن و نگاهت را
شبیه آینه‌ها عاری از تکلف کن

سپس به مجلس ترحیم یک غریبه برو
و چشم‌های خودت را پر از تأسف کن

صدای ضبط، اتوبان، هوای بارانی
به خود بیا! نرسیده به قم توقف کن

سلام دختر باران! سلام خواهر ماه!
بهشت را به همین سادگی تصرف کن


➖🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸➖

۰۲ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۰۲

در این عمری که میداﻧﻲ
فقط چندی تو مهماﻧﻲ!
به جان و دل
تو عاشق باش......
رفیقان را.......
مراقب باش......
مراقب باش ﺗﻮ به آﻧﻲ،
دل موری نرنجاﻧﻲ...
که در آخر تو میمانی و
مشتی خاک که از آﻧﻲ...

۰۱ فروردين ۹۲ ، ۰۱:۰۱