27 بلاگ

...این کشته‏ ى فتاده به هامون، حسین توست...

27 بلاگ

...این کشته‏ ى فتاده به هامون، حسین توست...

27 بلاگ

روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه!

نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه!

این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار

پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه!

باغبانی ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا

به خزانی ثمرش رفت ، ولی قولش نه!

شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار

دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه!

جان منسوخت بر " آن مرد " که در شط فرات

تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه!

هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین

ای دمش گرم!! سرش رفت، ولی قولش نه!

ایمیل مدیر : Haami@Mailfa.Org

آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۹
    .

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

۲۴ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۵۳


__________________________
#قاسم_بن_الحسن

۲۴ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۴۶


#روضه_حضرت_قاسم_بن_حسن_علیه_السلام
متن روضه 1

۲۴ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۴۱

قصاب استکان چای را که در دستش بود روی سینی قرار داد و پیاله آب را که از قبل آماده کرده بود جلوی دهان گوسفند گرفت، حیوان چند قلپی آب خورد خون در چشمهایش میدوید و خودش را دائم تکان میداد، با زور تکان ها چند دانه توت آبدار به زمین افتاد و ترکید.
قصاب رگ ساعد ورزیده اش باد کرده بود، طناب را برید و با حرکتی گوسفند را کله پا کرد. بعد محسن و پدرش رفتند و پای حیوان را گرفتند .
گوسفند آخرین تمنا های خودش را به صورت "بع بع" سر میداد اما بقیه از فهم این التماس ها عاجز بودند یعنی تمایلی نداشتند که بفهمند، چشمهایش التماس میکرد انگار که امید به زندگی دارد همان زندگی حیوانی خود که برای انسان ها بی ارزش بود.

#جمشید_بیچرانلو
#پروانه

۰۲ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۳۹