27 بلاگ

...این کشته‏ ى فتاده به هامون، حسین توست...

27 بلاگ

...این کشته‏ ى فتاده به هامون، حسین توست...

27 بلاگ

روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه!

نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه!

این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار

پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه!

باغبانی ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا

به خزانی ثمرش رفت ، ولی قولش نه!

شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار

دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه!

جان منسوخت بر " آن مرد " که در شط فرات

تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه!

هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین

ای دمش گرم!! سرش رفت، ولی قولش نه!

ایمیل مدیر : Haami@Mailfa.Org

آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۹
    .

مدح امام علی(ع)..

يكشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۰۵ ق.ظ


پسرم گفت علی و پدرم گفت علی
مادرم یکسره از پشت سرم گفت علی

حکم کامل شدنم بود که یک نیمه ی من؛
گفت یا فاطمه نیم دگرم گفت علی

یاعلی گشت عصای پدرم طوری که؛
وقت برخاستن از جا پسرم گفت علی

نَفْس را از درِ تهدید به راه آوردم
دید از جان خودم می گذرم، گفت علی

شد کریم دوجهان بین خدایان کَرَم
حسن از بسکه به هنگام کَرَم گفت علی

می تواbنست که صرف خط وابرو بشود
ای بنازم به خودم چون هنرم گفت علی

مانده بودم چه کسی را به نجف سجده کنم
که خداوند خود ازسمت حرم گفت علی

#مهدی_رحیمی_زمستانh